عشق زندگیمون آرشیناعشق زندگیمون آرشینا، تا این لحظه: 12 سال و 23 روز سن داره

آرشینا بهترین اتفاق زندگی ما

اين روزاي دخملي ...

  گل قشنگ من آرشينا  وارد دومين ماه سرد وباروني پاييزي شديم.يه دنيا خوشحالم كه تورودارم و اينو بارها اعتراف ميكنم كه توي زندگيم باارزشتريني برام .ثانيه به ثانيه خداي بزرگمو شكر مي كنم به خاطر اين هديه ي زيبا.با ورودت به زندگيم من عاشق ترين شدم.بي نهايت دوست دارم . جديدا من ميشينم روي مبل تو هم مياي تكيه ميدي و دستاتو تكون ميدي براي توضيح حرفات و سرتم تكون ميدي و شروع ميكني برام صحبت كردم كه منم تموم حرفات رو كه كامل نميفهمم تائيد ميكنم مادر فداي صحبت كردنت . راستي علاقه به خوندن و نقاشي كردن هم پيدا كردي خدا به داد در و ديوار برسه. از نزديك هر پاركي رد ميشيم ميخوني تا تا عبادي ...تا تا عبادي...قربون...
26 آبان 1392

توخود نمره ي بيستي،بيست ماهه ي من

  بيستمين ماهگردت مبارك خوشگلم هورااااااااااااااااا كسي مثل تو بلد نيست هم بخواد يك باشه هم 20 تو ركوردا رو شكستي توي هر قلبي نشستي تو خود نمره ي بيستي تو مثل هيچ كسي نيستي هیچ کسی مثل تو ماه نیست مثل چشمات بی گناه نیست هیچ کسی قد تو زیبا نیست توی هیچ جای دنیا رنگو از هر جا بیاری رنگه چشماتو نداری نقاشیت کرده خدامون با مداد نورو بارون تو تولدی شروعی رنگ اولین طلوعی آبروی قصه هایی خبر خوشی دعایی تو خود نمره ی بیستی تو مثل هیچ کسی نیستی سلام قشنگ من بستمين ماهگردت مبارك عسلم.ما چندروزه درگير سرماخوردگي هستيم .هوا سرد و گرم شده و شما دوباره سرماخوردي و اين دومين باره...
18 آبان 1392

عكس

تفريح توي پارك، با دختر عسلم يك روز زيباي پائيزي نزديك محل كار بابايي   بررسي نماي كلي پارك از ديد آرشينا زيرچشمي   آب ميخورم ولي حواسم به همه جا هستا   اوخخخخخخخخخخخخخخخخ پيشي   بفرمائين آب خوردن،اين ليوانم رو خيلي دوست دارم   عاشق خوابيدن روي سرسره ام خسته شدم آخه به قول آرشينا سررررررررررررررررررررررررررر ...
29 مهر 1392

نوزدهمين ماهگردت مبارك خوشگل شيطونم

نوزدهمين ماهگردت با چند روز تاخير مباركه گل قشنگ زندگيم ما اومديم بعد از يه سرماخوردگي سخت كه هنوز درگيرشيم.هواي خنك و زيباي پاييزي من و دخملي رو به سرما داد. اندر احوالات اين ماه زيبا بگم كه دوتا از دندوناي آسياب پايين درحال دراومدنه و بسيار اذيت ميشي كه همزمان شده با سرماخوردگي و بي تابي و كلافه بودن قندعسلم. چپ ميري راست ميري ميگي مامان مامان ماماني ،بابا بابا بابايي برات شده يه مصرع شعر.يادگرفتي و افتادي توي سوال كردن مامان اين چيه چيه چيه ؟چي چي ؟ غذا هم كه نميخوري و دست به دامن شير مادري هنوز.مخصوصا كه مريض ميشي .خداروشكر به خاطر همه چي به خاطر سپيده هاي صبحي كه ميبينيم و ميتونم بيام برات بنويسم...
21 مهر 1392

18 ماهگيت مباركه عشقم

18 ماهگيت مباركهههههههههههههههه گل قشنگم.دختر عسيسممممممممممممممم ما دوباره پروژه ي واكسن زنون داريم واي خدا ايشالا كه به خوبي و بدون درد و تب سپري بشه .عشق و اميد زندگيم 18 ماهگيشه و بايد واكسن بزنه . يه چيزه جالب دختر عزيزم شما الان ديگه احساس مالكيت به وسايل خودت پيدا كردي قبلا برات زياد مهم نبود ولي الان كه من كوله ميندازم پشتم شما هم سريع كوله ات رو برميداري و با اصرار ميگي بنداز پشتم .يه عروسك دوست داشتني هميشه دستت هست.بادكنك هميشه توي دستت هست .خاله بازي ياد گرفتي و عروسك ميخوابوني.اسم قشنگتم ميگي آرژينااااااااااااااا.خلاصه شدي ماه مامانت .دوست دارم زياد يادت نره هيچ وقت . يه چيزي كه خيلي ب...
26 شهريور 1392

تولدتون مبارك يا ضامن آهو

  دل من گم شد اگر پيدا شد بسپاريد امانات رضا و اگر از تپش افتاد دلم ببريدش به ملاقات رضا از رضا خواسته ام تا شايد بگذارد كه غلامش بشوم همه گفتند محالست ولي دلخوشم من به كرامات رضا. گنبدت از هر كجاي شهر سوسو ميكند دست هر آشفته اي را پيش تو رو ميكند خادمي ميگفت،آقا در زمان بدرقه دست زائر را پر از گلهاي شب بو ميكند.       ...
26 شهريور 1392

خدايا مرسي كه منو مي بيني ...

خدايا شكرت يه شب خيلي بد رو گذرونديم .دختر گلم با من در حال بازي كردن بود كه يهو صداي تق و گريه و جيغ ،الهي فدات بشم كه از درد دستت فقط ميگفتي د د د يعني دست .من و بابايي سراسيمه لباس پوشيديم و رفتيم بيمارستان كودكان مفيد كه گفتند ما ارتوپد نداريم برين شهداي تجريش ،رفتيم اونجا و اونا هم گفتند ما هم اطفال نداريم برين بيمارستان اختر خيابان الهيه،اونجا رفتيم و دكتر گفت دست شما در رفته و دكتر مهربون دست شمارو جا انداخت و خدارو شكر كار به گچ گيري نرسيد .فردا تولد امام رضاست و از خدا و امام رضا خواستم اتفاق بدي برات نيفته و همه چي به خير گذشت خداروشكر. خداي مهربونم مرسي كه از اون بالا مارو نگاه ميكني . دختر عزيزم عاشقتيم. ...
26 شهريور 1392

سلام ما اومديم...

(به نام خدايي كه اين هديه ي زيبا را به من عطا كرد )   پروژه ي واكسن زنون ما به پايان رسيد به سختي.دختر قشنگم نسبت به واكسناي قبليش بيشتر اذيت شد.تب شديد و درد زياد در ناحيه ي پا.مدام بغل مامان و بابايي بودي و بي تابي ميكردي و من فقط ميتونستم بهت استامينوفن بدم و دست و صورتت رو آب بزنم .پات ورم كرد و ما به زور كمپرس ميكرديم كه دوست نداشتي و نميذاشتي كه اين كار انجام بشه .بالاخره به لطف خداي بزرگ اين چند روز هم سپري شد. عزيز دل مامان و بابا دوست داريم زياد و ديگه واكسن نداري تا 7 سالگي هورااااااااااااااااااا     ...
23 شهريور 1392

روزت مبارك دخترمممممممممممم

عزیزم امروز روز توست ، امیدورام از لحظه لحظه زندگیت لذت ببری و به تمام خواسته های زندگیت برسی عرض تبریک به بهترین دختر دنیا روز دختر مبارک   دوستدارت :بابا و مامان ای بهار آرزوی نسل فردا،دخترم / ای فروغ عشق از روی تو پیدا، دخترم چشم وگوش خویش را بگشا کز راه حسد / نشکند آیینه ات را چشم دنیا، دخترم دست در دست حیا بگذار وکوشش کن مدام / تا نیفتی در راه آزادی از پا، دخترم کوه غم داری اگر بر دوش دل همچون پدر / دم مزن تا می توانی از دریغا، دخترم با مدارا می شوی آسوده دل،پس کن بنا / پایه رفتار خود را بر مدارا، دخترم     برای دختر گلم یه آسمون عشق میارم برای ناز اون ...
16 شهريور 1392