اين روزاي دخملي ...
گل قشنگ من آرشينا وارد دومين ماه سرد وباروني پاييزي شديم.يه دنيا خوشحالم كه تورودارم و اينو بارها اعتراف ميكنم كه توي زندگيم باارزشتريني برام .ثانيه به ثانيه خداي بزرگمو شكر مي كنم به خاطر اين هديه ي زيبا.با ورودت به زندگيم من عاشق ترين شدم.بي نهايت دوست دارم . جديدا من ميشينم روي مبل تو هم مياي تكيه ميدي و دستاتو تكون ميدي براي توضيح حرفات و سرتم تكون ميدي و شروع ميكني برام صحبت كردم كه منم تموم حرفات رو كه كامل نميفهمم تائيد ميكنم مادر فداي صحبت كردنت . راستي علاقه به خوندن و نقاشي كردن هم پيدا كردي خدا به داد در و ديوار برسه. از نزديك هر پاركي رد ميشيم ميخوني تا تا عبادي ...تا تا عبادي...قربون...
نویسنده :
soheyla
12:22