عشق زندگیمون آرشیناعشق زندگیمون آرشینا، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

آرشینا بهترین اتفاق زندگی ما

اين روزاي دخملي ...

1392/8/26 12:22
نویسنده : soheyla
458 بازدید
اشتراک گذاری

 

گل قشنگ من آرشينا

 وارد دومين ماه سرد وباروني پاييزي شديم.يه دنيا خوشحالم كه تورودارم و اينو بارها اعتراف ميكنم كه توي زندگيم باارزشتريني برام .ثانيه به ثانيه خداي بزرگمو شكر مي كنم به خاطر اين هديه ي زيبا.با ورودت به زندگيم من عاشق ترين شدم.بي نهايت دوست دارم .

جديدا من ميشينم روي مبل تو هم مياي تكيه ميدي و دستاتو تكون ميدي براي توضيح حرفات و سرتم تكون ميدي و شروع ميكني برام صحبت كردم كه منم تموم حرفات رو كه كامل نميفهمم تائيد ميكنم مادر فداي صحبت كردنت .

راستي علاقه به خوندن و نقاشي كردن هم پيدا كردي خدا به داد در و ديوار برسه.

از نزديك هر پاركي رد ميشيم ميخوني تا تا عبادي ...تا تا عبادي...قربون حرف زدنت.

توي مهدكودك يادگرفتي كه دست بزني اونم بالاي سرت چه ذوقي ميكني قربونت بشم.

Bravoيه مدت غذا بد ميخوردي و وقتي كه يه قاشق غذا ميخوردي برات دست ميزديم .الان ديگه هر قاشق غذا كه بهت ميديم ميگي بابا....مامان....دس....دس.....

Love Songگيتار بابائي رو خيلي دوست داري و ميزاري رو پات شروع ميكني ضربه زدن .بابايي هم از ترس خراب شدنش پشيمون ميشه كه بهت نشون داده.

با عالم و آدم باي باي ميكني جديدا شال و كلاه ميپوشي و به طرف در راه ميفتي و باي باي كه من دارم ميرم بيرون.

هد ست به روز بابات نذاشتي و جيگرشو دراووردي.

لحاف و بالش نوزاديت جزء اموال دوست داشتنيت شده ،هي پهن ميكني و هي جمع ميكني .با خودت عالمي داري و من اين عالم بچگيت رو دوست ميدارم زيادددددددددددد.

عاشق اين دالي موشه بازيتم كه اصلا حاليت نيست و توي دروديواري ميخواي بري پشت ديوار مدام سرت داغون ميشه.

آهنگ كه ميزاريم شروع ميكني به رقصيدن .حتي اگه توي خيابون ماشيني رد بشه و صداي موزيكش بلند باشه شروع ميكني رقص و ميگي مامان ناي ناي.سرتم تكون ميدي.

الهي فدات بشم اين قيافه ي صبح هايي هست كه خوابت مياد و بيدارت ميكنيم كه بريم مهد.آخ آخ كه اشك خودمم دراومد.همه چي درست ميشه ماماني.

شدي خانم چيه ؟مدام ميپرسي مامان اين چيه ؟چي ؟چي ؟

واي خداي من و گاهي اوقات كه اصلا نميدونيم چه حالي داري و چي ميخواي؟

عاشق شمع هستي فكر ميكني كه ميتوني شعله ي شمعو بگيري .

تازه پستونك خور شدي توي مهد كه بچه ها ميخورن تو هم يادت افتاده كه پستونك داري عسيس دلم .

موقعي كه خوابيدي مثل فرشته هايي كه من دوست دارم تا بيدار شدنت نظاره گر آرامش قشنگت باشم و آرامش بگيرم دختر گلم .

و اما چايي داغ ،هر وقت چايي مياريم فكر ميكني تا از دسته ي استكان بگيري ميتوني چايي بخوري شيطون من و سريع شروع ميكني به فوت كردن...فو ...فو...فو...

عاشق گلي و يه خاطره بگم يه روز بابايي برام يه رز هلندي گرفت و از در اومد و تقديم من كرد.تو هم دوان دوان شاخه گل رو گرفتي و گفتي من ...مال منه...و توي يه چشم به هم زدن يه ساقه گل رز دادي دستم كه من احساساتم خشك شد.بيرونم گل مي بيني ميخواي بكني و پر پر كني.

عاشق كلاهي مدام كلاهت روي سرته و آماده ي بيرون رفتن.

يه عروسك خرسي داري خيلي دوسش داري هر جا ميري با خودت ميبري عكسشو ميزارم حتما.

دوست دارم گل سراي قشنگ بزني به موهات، اما اصلا حتي يه گوگولي كوچيكو نميزاري بزنيم به موهات ،ميكني و ميندازي دور.

و اينم حيوون دوست داشتنيت پيشي كه صداشم در مياري ميوووووووووووووووووو

همش پشت دري و درارو ميبندي كه ميترسيم همش دستت بره لاي در خداي نكرده.واي خداي من پشت در دستشويي اينقدر در ميزني كه به گريه ميرسي فكر ميكني رفتيم بيرون يا اتفاقي برامون افتاده تورو نبرديم.

 

قربونت برم كه هر چيزي ميگيري به عنوان تشكر ميگي ميسي ميسي (مرسي)

 

دیگر هیچگاه چنین روزهايي(روزهاي كودكي) را با فرزندتان نخواهید داشت،فردا کمی پیرتر از امروزشان خواهند بود. امروز یک هدیه است، نفس بکشید و توجه کنید. آنها را ببویید و نوازش کنید، امروز لذت ببر مادر، پیش از اینکه متوجه شوی، تمام خواهد شد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مریم
17 آبان 92 1:48
این پستت چقدر قشنگ بود مراقبش باش موقع قایم موشک بازی عاشق حرف زدن بچه هام دختر منم عاشق صدای پیشیه ولی خود پیشی رو تا حالا کم دیده اما فراوون سگ دیده هههه مريم مهربونم دوست خوبم مرسي كه به ما سرميزني نظر لطفته دخملي رو ببوس