نوزدهمين ماهگردت مبارك خوشگل شيطونم
نوزدهمين ماهگردت با چند روز تاخير مباركه گل قشنگ زندگيم
ما اومديم بعد از يه سرماخوردگي سخت كه هنوز درگيرشيم.هواي خنك و زيباي پاييزي من و دخملي رو به سرما داد.
اندر احوالات اين ماه زيبا بگم كه دوتا از دندوناي آسياب پايين درحال دراومدنه و بسيار اذيت ميشي كه همزمان شده با سرماخوردگي و بي تابي و كلافه بودن قندعسلم.
چپ ميري راست ميري ميگي مامان مامان ماماني ،بابا بابا بابايي برات شده يه مصرع شعر.يادگرفتي و افتادي توي سوال كردن مامان اين چيه چيه چيه ؟چي چي ؟
غذا هم كه نميخوري و دست به دامن شير مادري هنوز.مخصوصا كه مريض ميشي .خداروشكر به خاطر همه چي به خاطر سپيده هاي صبحي كه ميبينيم و ميتونم بيام برات بنويسم شكر.
دوست دارم خيلي زياد كه نميشه با نوشتن و گفتن توصيفش كرد...
تو تموم عمرمي و با خنده هاي قشنگت و مامان گفتنت هر ثانيه به خدا ميرسم قشنگم...
اين دخمل عشق زندگي من و باباشه
دوست داريم