پروژه پمپرز و شير

عزيزززززززززززززززززززززززززززززززززتر از جونم،دخترم

امروز يه جور عجيبي دلم گرفته و ابريست

الان دقيقا يك ماه و نيم است كه از مريض شدنت ميگذره و من ديگه پمپرزت نيمكنم و خيلي راحت از پوشك گرفتمت چون خودت دوست داشتي .

چهارشنبه هفته ي گذشته برديمت چشم پزشكي و گفت كه زمينه آستيگمات داري و بايد چيزهايي كه ويتامين A داره زياد بخوري تا 6 ماه ديگه كه ببريمت چكاپ و اين امر باعث شد كه پروژه از شيرگرفتنت رو شروع كنم تا خواركت خوب بشه چون به هواي شير من هيچي نميخوري و اين شير برات لذيذترين خوردنيه و بهم خيلي وابسته اي .فعلا شير روزت رو قطع كردم و تا همين الان از نگاهات ديوونه شدم.مياي ميگي مامان جي جي بده اه اه ...منم تائيد ميكنم و راهت و ميكشي ميري و من احساس ميكنم وقتي ازم برميگردي و ميري قلبم،روحم و جونم رو با خودت ميبري.

ميگم خداياااااااااااااااا پل ارتباطي مادر و بچه مهمترينش شيره،نگاه هاي پرمعنايي كه وقت شيرخوردن به هم ميكنيم ،صحبتهاي مادر فرزندي كه هيچ كس نميشنوه و موقع شيرخوردن رد و بدل ميشه و آرامشي كه باهم بهش ميرسيم و خوابمون ميبره.نميدونم احساس ميكنم زن و شوهري كه ميخوان زندگيشون هدفدار بشه و با اميد زندگي كنن تصميم به بچه دار شدن ميگيرن و بازم احساس ميكنم با مستقل شدن بچه ها روز به روز از هم دور ميشيم و من اصلا اين قضيه رو دوست ندارم چون خيلي وابسته به دخترم هستم ولي به خاطر برنامه ريزي درست تغذيت كه خيلي از ويتامين هارو به خاطر خوردن شير من و نخوردن ميوه ها و سبزيجات و شير پاستوريزه كسب نميكني .بهتره كه توي غذا خوردن مستقل بشي و من خيلي خوشحال بشم .

عاشق كالسكت هستي و هي ميگي بريم د د تا ميريم توي حياط ميدوي سمت كالسكت.

خيلي دوست داري بري روي تختت و بپري بالا و پايين و لذت ببري .

خيلي شيرين و خوردني شدي .دوست داشتني ترين بازيت پريدن روي تختت هست .عاشق صحبت كردنتم .عاشق و شكرگذار داشتنتم .دوست دارم محبوب ترينم .عزيزترينم ميگم كه با گرفتنت از شير كوچكت ترين ذره از وابستگي ما كم نميشه .بازم از نگاهات همه چيزو ميخونم ،همه آرامشو با نگاهت ميگيرم .قشنگت ترين حس عشقي توي زندگي من و من عاشقانه ميپرستمت.

تموم حساي من وصل به تو هستند اينو بيشتر از وقتي فهميدم كه دارم از شير ميگيرمت وقتي كه مياي و بي نتيجه برميگردي انگار با سيم برق فشار قوي به تو وصلم كردن و يا اينكه سرجلسه امتحانيم و ميخوام بهت تقلب برسونم و بگم عمرمن بيا شير هنوز هست و اينا همه دروغه .بيا و اين حس قشنگ شير دادن رو ازم نگير،بيا و اين آرامش اين لحظه هامو تموم نكن .برگرد و نرو ،داغونم نكن .خداي بزرگ و مهربونم از وقتي كه فهميدم اين هديه قشنگو بهم دادي و توي دلمه ،يه لحظه خودمو توي هديه اي كه بهم دادي،توي شكرت و توي تموم نعمتهايي كه تا الان بهمون ارزوني داشتي گم كردم و پيدا شدم و تا همين الان ميتونم به جرات قسمت بخورم كه زيباترين و باحال ترين لحظه هارو با دخترم دارم .خدايا خودت كمك كن كه خيلي به من و دخترم سخت نگذره براي از شيرگرفتن و هيچ حسي بين ما صدمه نبينه و بهاري زيبارو باهم پيش رو داشته باشيم .آميننننننن

شكر ميكنم بابت تموم قشنگياي زندگيم و نعمت سلامتي كه به ما ارزاني داشتي و تا ابد شكرگزارت ميمونم .