دلم نوشته واسه دخترم
دختر عزيزتر از جونم ديشب خوابم نميبرد و تا ساعت 5 صبح بيدار بودم .جالبه كه به قول قديميا ميگن گوسفند بشماري خوابت ميبره ،من مرور كردم لحظات شيرين شيرين بارداري و به دنيا اومدن شمارو.خدا چه قدرت و عظمتي داره،خدايا شكرت.از يه سلول كوشولو به ما عطا ميكني مقام زيباي مادري و مادر شدن رو ،به ما يه هديه ي قشنگ ميدي كه سالهاي سال واسه ثانيه ثانيه هاي زيباش شكر ميكنيم .چقدر قشنگ بود شنيدن صداي قلبت توي سونوگرافي و اينكه ديگه عجول شده بودم كه زودتر به دنيا بياي و بشي تموم دنيام و رنگ بدي به تموم زندگيم .روزي كه توي اتاق عمل نيمه هوش بودم و پرستار بهم ميگفت مامان شدي مامان يه دختر قشنگ و تنها چيزي كه يادم مياد پشت سرهم بدون اينكه از خودم اراده ...
نویسنده :
soheyla
13:41