عشق زندگیمون آرشیناعشق زندگیمون آرشینا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

آرشینا بهترین اتفاق زندگی ما

مهدکودک رفتن نفس مامان و رویش دندون هفتم هوراااااااااااااااااااااااا

1391/7/21 10:39
نویسنده : soheyla
654 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 عشق تموم زندگیم،عسل مامان 

بیست روز از مهدکودک رفتن دختر عزیزتر از جونم میگذره،دخترم مثل مامانی و بابائیش خیلی مقاوم بود و تونست از روزای سخت اول مهدش به خوبی بگذره.هشت ساعت دور از مادر و خونه برای یه بچه ی شش ماهه خیلی سخته .مادر و خونه،شخص وجایی که نفسم اونجا رشد کرده و بزرگ شده بعد یهو بخواد بیاد توی این اجتماع شلوغ،ترافیک،آلودگی هوا،یه عالمه آدمی که نمیدونه کین و نمیشناسه،حق بدین که برای آدم بزرگاش سخته تا برسه به یه نوزاد اما توی زندگی بعضی چیزا بر حسب تقدیر اجباره و چاره ای نیست جز اینکه اونو بیاریم توی برنامه ی زندگیمون و بهش عادت کنیم .

خیلی وقتا تا غصه میخورم و ناراحت میشم،همسری میگه خداروشکر کن که یه بچه ی سالم داریم.مهدرفتن مشکل نیست .مریضی درد و غمه...خدایا خودت بر احوال همه ی بنده هات واقفی،خودت به همه کمک کن و دستشونو بگیر به هر نوعی که خودت براشون صلاح میدونی .

و اما نفس من با محیط آشنا شد،به مربیش خو گرفت و منم ساعت شیردهیمو تقسیم کردم و در طول روز بهش سرمیزنم و واقعا خستگیم درمیره.خداروشکر مهدکودک بهم نزدیکه .

و چون به عسلم سرمیزنم احساس میکنه که ازش دور نیستم.

گل دخترم به سلامتی دندون هفتمش پائین دراومده خیلی خوشحالم براش داره روز به روز بزرگتر و خانوم تر میشه ماه من...

درسته دوست داشتم تموم وقتمو صرف بچم میکردم،بیرون میبردمش،پارک ،مسافرت و خیلی کارای دیگه ولی بازم راضیم همینکه خدای مهربون سایشو از سر ما کم نکرده شکر.

الان زندگیمون خداروشکر به آرومی و با برنامه میگذره.وارد فصل پائیز شدیم.فصلی که بسیاری از رنگهای زیبارو توش میتونیم ببینیم.توی این فصل و این ثانیه از زندگیم صاحب دوستای خوبی هستم .دوسشون دارم .براشون آرزوی تنی سالم و لبی خندون میکنم ...

نفسی

 

 همیشه بخندی مامانی

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)